یادداشتی بر پرفورمنس قرنطينه ،گالري ايست ، علي رضا امير حاجبي چاپ شده در روزنامه شرق
- Maryam Amir Farshi

- Jun 3, 2020
- 3 min read

یادداشتی بر پرفورمنس قرنطينه ،گالري ايست ، علي رضا امير حاجبي از مريم امير فرشي
علي رضا امير حاجبي را افرادِ مختلف با عناوينِ مختلف مي شناسند ،روزنامه نگار، نقاش ، موزيسين و ... ، او دغدغه هايِ خود را با دست و پنجه نرم كردن با رسانه هاي مختلف به مخاطبين و خودش ، عرضه كرده ، رنج ، اعتراض ، و نوعي نوستالژيا در همه آثار وي مشهود است ، در اجرايِ قرنطينه ، ابتدا با يك معركه مواجه شدم ،مردي بالايِ نردبان سر و صورتِ خود را مي تراشد ،پيش خدمتي با لباس فرم به او كمك مي كند ،ويدئويي در حالِ پخش است و مخاطبين هاج و واج منتظرند ببينند اتفاقِ غريبي مي افتد يا نه و بر اين اساسِ گفت و گويي را با وي آغاز مي كنند ،كه به خنديدنِ حضارمنجر شده و اجرا به نظر تبديل به يك نمايشِ كمدي مي شود. اما اين دركِ ساده انگارانه اي است كه حتي لحظاتي نمي توان صحتِ آن را تبيین كرد .در سال 1952 جان كيج بر بالايِ نردباني 2 طرفه اعلاميه حقوقِ بشر را قرائت مي كند(در كالج Black Montain در كاروليناي شمالي) ...علي رضا امير حاجبي بالاي نردبان سر و صورت خود را مي تراشد ،اين نردبان، منبر يا بلندي ، نمادي است از قدرت ، پيش خدمتي كه حرف نمي زند و بي چون و چرا اطا عت مي كند و تماشاگراني كه مي بينند و مي خندند ، يك كمي هم دلشان براي جراحت هايِ مجري مي سوزد و در گوشه اي ديگر روي صفحه تلويزيون در تصويري ،دست هايي آغشته به خون شده ، شسته مي شود(به نقل از امير حاجبي اشاره به پرده سوم مكبث دارد ) و تكرار اين موضوع در طول 3 ساعت و عادي شدن آن ،گويي معني را از آن گرفته و آن را به امري انتزاعي تبديل مي كند .
مجري (امير حاجبي ) با تراشيدن موهاي بدن فارغ مي شود از آگاهي كه بر وي نشسته ،گويي او بدون توجه به اطراف به آرام كردن خود مشغول است !در آيين هاي كهن، كوتاه كردن مو و تراشيدن آن نمادِ به دور ريختن كليه تعلقات و آگاهي هايِ گذشته بوده ، اما تيغ جاي جايِ سر و صورتِ او را مجروح كرده كه شايد اين امر برايِ وي نمادين نيست ( در بعضي اختلالات روحي ، فرد با ايجاد جراحت با شئِ نوك تيز ، تضاد هايِ روحيِ خود را شفا ميدهد و ضمنا همين امر تماشاگران را در اواخرِ اجرا با وجود نمك هايِ ريخته شده !!بدحال مي نمايد)،او در طول 3 ساعت با لحظاتي توام با خستگي و اضطراب تجربهء ساده و شخصي اما پيچيده خود را با نوعي طنز،عريان كرده و با مخاطب به اشترك مي گذارد.
كل اجرا در عين ساده و عيني بودن ، روي كردي ذهني و پيچيده دارد،استفاده از نماد هايِ مختلف ، ميزانسن و ديالوگ ها هركدام بارِعاطفيِ مختلفي ايجاد كرده كه خوانش آن در مخاطبين بر اساسِ تجربه فردي ِشان متفاوت است .اين سئوال براي من پيش مي آيد رنجوري ، درد و آسيب با ريختنِ كدام آگاهي!! ،اندكي ما را در ساحلِ آرامِ امنيت جا خواهد داد؟؟ آيا اين يك اعتراض و برونريزيِ فردي است يا اين كه هركس در جاي گاهِ بلند تري از ما،در تصاحب هر نوع قدرتي ، اشكِ مان را درآورد يا ما را خنداند ، مي خنديم يا گريه ميكنيم !




Comments