top of page

من یک عشایر مدرن هستم،گفتگوی من با حجت امانی و پرویز براتی چاپ شده در روزنامه شرق


ree

"من یک عشایر مدرن هستم"

گفتگوی پرویز براتی، حجت امانی و مریم امیرفرشی

براتی :ما کارشمارا که بررسی می کنیم ،می بینیم آن مدیومی که شما در کارتان استفاده می کنید ،در کار شمابرجستگی دارد.چیزی که شما خودتان نام آن را پروسس آرت گذاشته اید.خوب البته نمی دانم می شود شمارا هنرمندی در این قالب تعریف کردواساسا با همین تقسیم بندی موافق هستید یا نه؟

امانی: هان طور که می دانید الان دنیا دارد به سمتی پیش می رود که مرز بین هنر هارا بردارد.ما پیش تر،هنررادسته بندی می کردیم.مثلا در کشور خودمان ،هنرهای دستی شامل هنر های دستی می شد وچیز های دیگر .اما این ها محدودیت به وجود می آورند مگر می شود هنری هم با پا تولید بشود همه هنرها بالطبع درآن دست دخالتی دارد،اندیشه دخالتی دارد.برای همین سعی می کنند که مرز ها را بر دارند.این یعنی مثلا وقتی کاری مثل اینستالیشن (چیدمان)انجام می دهید،ممکن است در آن پرفورمنسی (اجرا)هم نهفته باشد.وقتی من می گویم پروسس و اسم این مجموعه را پروسس می گذارم،یعنی یک فرایندی طی شده تا در واقع محصول شده یک اثر تجسمی دو بعدی یا سه بعدی مثل لایت باکس یا جعبه های نوردر آثار خودم .پروسس را از این جهت می گویم ،چون کار من ضمن این که نوعی روایت گری دارد،به نظر خودم نوعی واکاوی تاریخ هنر ایران هم هست.شاید بپرسید چرا این ادعا را می کنم .من یک دانشجوی نقاشی بودم وهمیشه برای خودم این سئوال مطرح بود که بیش از این که تاریخ هنر غرب را مطالعه کنم ،با توجه به این که زمینه ای هم برای من فراهم شد که در ان توانستم این کاررا انجام دهم مثلا من در انگلیس در موزه ها می چرخیدم . هنر مصر وبین النهرین را مطالعه می کردم.به خصوص هنر بین النهرین را چون می توانیم بگوییم به نوعی مادر همه هنر هاست وتاثیری عمیق بر هنر و فرهنگ دوره های بعدی مثل هخامنشی وایلام باستان داشته.این برای من مهم بود که دوباره به تاریخ منطقه خودم ،توجه کنم.این یک مسئله،مسئله دوم برمی گردمبه تاریخ نقاشی معاصر خودمان که با کمال الملک و امثال آن ها آغاز شدوبعد رسیدیم به گرایش های نو مثل سقاخانه .برای من خیلی سوال بود که هنرمندان چگونه از سقاخانه بهره گرفتند.با مطالعه نه چندان عمیقی که داشتم ،متوجه شدم غالب هنرمندان سقاخانه که آدم های موفقی هم هستند ،برداشتشان از سقاخانه برداشتی ظاهری بوده.به نظرم دو عامل در هنر سقاخانه خیلی مهم است یک:Refresh یا دوباره تازه شدن و دوم :یادآوری وتکرار .این دو مورد به نظرم دو Concept (مفهوم)اصلی سقاخانه بودند.یک انسانی که در مسیر خسته جان وتشنه است،در گیر روزمره است ،می رسد به فضایی برای نوشیدن آب .در این فضا تمثالی ،خوشنویسی یا نقشی دیده می شود.خواه ناخواه ذهنش از دنیای بیرون بریده می شودوروز مره گی برای یک لحظه متوقف می شود و معطوف می شود به چیزی مثل امام حسین یا صحرای کربلا .حالا ممکن است سقاخانه برای ما قدم گاه باشد،یک چشمه آبی شبیه به داستانی که در کعبه روایت می شود.این ها همه گی برای تازه کردن ذهن است.همه این ها باعث شد من به موضوعی فکر کنم مثل فرشته ها .ما می بینیم فرشته منحصر به فرهنگ ایران نیست .در تاریخ میان رودان در دوره سومری ،موجودات بال دار وجود داشتند.برای این بتوانند به چیزی فراتر از انسان فکر کنند ،برای موجودات بال می گذاشتند .یک نوع الوهیت می دادند به کسانی که فراتر از انسان معمول بودند.با این توصیف فرشته یا موجود بال دار نه مربوط به آیین خاصی است و نه کشور خاصی. بلکه یک مفهوم جهانی است،که در آرزوی هر بشری وجود داشته و این در مکاتب مختلف هنری اثر گذاشته و تا به امروز به آن پرداخته اند.نقاشی های دوره صفوی را ببینید(در این فاصله گفتگو با ورود عکاس روزنامه موقتا قطع شد و سپس با این مضمون ادامه یافت).

من براتی :جریان هنر فرایندی یاپروسسی،واکنشی بود به جریانات هنر دهه هفتاد،آیا شما خودتان را با آن ها هم سو می دانید؟

امانی :چیزی که کارمن را با فتو مدیا متمایز می کند،همان فرایند است.من راحت می توانستم 2 تا بال را به پیکرآدم ها مونتاژ کنم.اما دراین حالت ،اتفاقی نیوفتاده،وقتی صحبت از پروسس آرت می کنیم یا بسیاری از هنرهای نوکه درواقع به کشور ما وارد شدند،اگر چه در ابتداجوان ها بنا به شرایط اقتصادی وسیاسی ،جذب آن شدندواکثر این آثار تقلیدی بودند وبا گذشت زمان رنگ باختندوماتوانستیم یک رنگ و بوی سنتی و ایرانی به آن ها بدهیم.مثلا همین چیدمان .فرهنگ ما مملو از چیدمان بوده.

براتی:چه الزامی است که دنبال هنر سنتی برویم،وقتی شما می گویید من هنرمندمعاصرم.در دهه اول و دوم قرن بیست ویکم ،طبیعتا خودتان را جزوی از این دنیا می دانید.این بازگشت به آن قومیت چه لزومی دارد.چرا برای شما که هنرمند بین المللی هستید و به جاهای مختلفی سفر می کنید،باید شما را به عنوان هنرمندی بسناسند که دغدغه اش بخشی از گذشته ایران است؟

امانی :من معتقدم هنرمن بر اساس پیشینه هنری خود ،رشد می کندوارتباطش با گذشته هیچ وقت قطع نمی شود.هرهنرمند شاخص برای کارخود دارای ریشه و تاریخچه است.من با شعر مثال می زنم.حافظ می گوید:"شب تاریک و بیم موج وگردابی چنین حائل "سهراب می گوید:"کفش هایم کو" به نظرم هر دوی این ها یک معنی دارند .یکی در زمان معاصرمعنی دارد و دیگری در زمان حافظ.واقعیت وحقیقت از نظر نقاش یکی می باشد.این نگاه نقاش وهنرمند است که به واقعیت معاصر خود ،شکل می دهد.باز بر سهراب تکیه می کنم .او می گوید:"رهگذر شاخه نوری که به لب داشت ،به تاریکی شن ها بخشید".این یک عمل ساده است که ما هم با آن اغلب روبه رو می شویم .شخصی ته سیگارش را بر زمین انداخته.این یک واقعیت است اما سهراب از آن یک Concept (مفهوم)می سازد.فرشته در فرهنگ ما یک باور است.

امیرفرشی :آیا منظور شما از فرهنگ ما فرهنگ ایران است.در فرهنگ ما که فرشته به شکلی که در غرب مرسوم است و ما به ازای عینی ما خیلی محدود است .

امانی :کار هنر تجسم بخشیدن به کلمات وتخیلات است.پل کله جمله معروفی دارد:کار نقاش دیدنی کردن نادیدنی هاست.شعر ما پر از تخیل است .کتب دینی ما پر از داستان و تمثیل است.یک مثال می زنم ،در دوره تیموری اگر می خواستند چهره پیامبران را ترسیم کنند .این تصاویر دارای نقاب بودند.اما در دوره قاجار چهره آن ها بیشتر مشخص است انگار ایشان به ما نزدیک تر شده اند.فرشته هم همین طور است.شما لوگوی صور اسرافیل را ببینید ،تصویر یک فرشته مرد است .به عبارتی فرشته مفهوم انسانی تری پیداکرده.باز در همان دوره تیموری همه فرشته دارای پوشش هستند اما در دوره صفوی فاقد پوشش هستند.فرشته ها در دوره آشوری سر انسانی ندارنداما هیبت شان انسانی است.زیبایی شناسی در هر دوره متفاوت بوده.دردوره معاصر هم زیبایی شناسی تغییر کرده.تا به حال انسان امروزی تبدیل به فرشته نشده.

امیرفرشی :تکیه برموضوع انسان چه در دوره پیشا مدرن وچه در دوره مدرن محور اصلی آثار نقاشان بوده در دوره دغدغه ایشان باز نمایی شکل مهم بوده و در دوره ای بازنمایی منویات درونی نقاش ،اهمیت داشته.در دوره معاصر تعاریف جدیدی مطرح شدند که یکی از آن ها به عنوان مثال مسئله مفهوم و ایده است .مسئله ای مثل ماده،فضا و مفاهیم دیگری از این دست که در آثار نقاشان وهنرمندان دیده می شود.چه چیزی آثار شما را در تعریف معاصرقرار می دهد،صرفا استفاده از تکنولوژی های جدید است یا ایده ای در آن نهفته است .وقتی به بعضی از آثار شما نگاه می کنیم با یک اثر مدرنیستی روبه رو می شویم.

امانی:خود نگاه ،نگاه معاصر است.من به دنبال این هستم که فرشته معاصر خلق کنم،که تکیه بر فرهنگ گذشته داشته باشد.کانسپت در واقع کانسپت معاصر است چون ما در دوره معاصر زندگی می کنیم ومسلما ابزار ها ومدیا های مان معاصر خواهند بود.دوربین دیجیتالی که از آن استفاده می کنیم و حتی پرده ای که آن را پرینت می گیرم وبالطبع محصولی که از آن خلق می شوند،محصولی معاصر هستند.تاکنون کسی به فرشته چنین نگاهی نداشته .خیلی ها مخالف هستند و می گویند مگر ادم معمولی هم می تواند فرشته باشد.

براتی :می خواهم به سوال اول برگردم،آیا شما خود را پروسس آرتیست به حساب می آورید؟

امانی :من دنبال عنوان نیستم

براتی :چون بخش عمده کار شما در این حال و هواست می گویم .با توجه به کارهایی که شما انجام می دهید ،خودتان را پروسس آرتیست نام گذاری کرده اید.

امیرفرشی:گویا به کارهای شما پست نیو پاپ هم می گویند

امانی :نقاش در ابتدا روی کار خود اسم نمی گذارد.نام گذاری کار منتقد است ونقاش می تواند بگوید مسیر من از این نقطه به نقطه دیگر بوده وحالا من به این نتیجه رسیدم.در تورنتو وقتی که نمایشگاه داشتم .به کارهای من لقب پست نیو پاپ دادند .در حالی که در ایران حتی تعریف پاپ خیلی متفاوت است.پاپی که در ایران صورت گرفته ،تقلید ظاهری از جریان پاپ است.اما من معتقدم تفاوت کار من با فتو مدیا در این است که فتو مدیا می تواند مانندتصویر سازی از کنار هم قرار گرفتن یک سری عکس به وجود بیاید.اما کار من این نیست .بری من بازخورد انسان معصر مهم بوده .وقتی شما دو بال برای یک نفر می گذارید ،شخص دیگری آن را به تمسخر می گیرد و همین مسخره مهم است.چرا که درواقع تقدس آن را از بین می برد.یکی از ریشه های آثار من به عکس های زیارت گاه ها برمی گردد.مردم وقتی به مشهد می روند ،در مقابل پرده های نقاشی که در پشت سرشان قرار دارد ،عکس می گیرندوبا این فضا هم زاد پنداری می کنند.نگاه شان در این عکس ها معصومانه تر است .خوب همان پرده ها ،معاصر شده اند.من همان پرده ها را مانند دراویش پرده خوان باز می کنم ومقابل آناز مدل ها عکس می گیرم.

براتی: مثل تیرافکن ،در مجموعه ای از پرسناژ های انسانی استفاده می کندودریک فرایندی نهایتا نتیجه کار فتو ارت است.حالا شما دغدغه های دیگری دارید.مشابه کارهای شما هم انجام شده ونه می توان گفت کارشان عکس است نه کلاژ و نه نقاشی وشما می گویید کار شما پروسس آرت است.

امانی :من نمی خواهم بجنگم برای این که اثارم را تحت نام خاصی به کار ببرم.مثلا در مورد خط-نقاشی یک نفر معتقد است که خط است و یک نفر نقاشی و یک نفر معتقد است که اصلا هنر نیست.در هر صورت ما با یک اثر مواجهیم.یا معیارهای زیبایی شناسانه ای برای نقد دارد یا ندارد.در واقع دسته بندی در هنر برای مطالعه بهتر آن صورت می گیرد.در گرایش های نو این کار به مراتب سخت تراست.

براتی :اجازه دهید از این فضا خارج شده و کمی مسیرمان را تغییر دهیم.در ایران کارهای شما کمتر دیده شده.وفعالیت عمده شما بیشتر در حوزه بین المللی بوده.وقتی به رزومه شما نگاه می کنیم،چندین نمایشگاه در جاهای مختلف داشتید ،دلیل تاکید شما بر این موضوع چیست؟شما جزو هنرمندانی هستید که تمایل دارند بیشتر در حوزه بین المللی دیده شوند تا در داخل کشور ؟

امانی :در واقع برای من فرصتی پیش آمد که از ایران رفتم و توانستم در لندن نمایشگاهی را بر پاکنم.منتقدین زیادی از جمله لویی اسمیت برای بازدید از آثارم به نمایشگاه آمدندوحتی ایشان برای نمایشگاهی که اخیرا در ایران داشتم ،مقدمه ای نوشت.درایران پروسه برگزاری نمایشگاه بسیار دشوار است حتی حاضر نیستند سی دی کارهای شما را ببینندومی گویند ما هنرمندانی داریم که فقط برای ایشان نمایشگاه برپا می کنیم.

براتی :در خارج از ایران هم گالری هایی هستند که هنرمندان خاص خود را دارند.در ایران این پاسخ بیشتر به جوان ها داده می شود.

امانی :خوب من هم در آن دوره جوان بودم.این در پاسخ شما بود که سوال کردید چرادر خارج از ایران شروع به فعالیت کردم.من در آن دوره یک جوان شهرستانی بودم .همین الان هم بعضی خبر نگار ها می گویند چرا شماره تلفن شما مال شهرستان است وآن را عوض نمی کنید؟

براتی :شما چه جوابی به ایشان می دهید؟

امانی :من در واقع منتظر این نیستم که با من تماس بگیرندکه به خاطر نوع شماره تماس بگیرند یا نگیرند.

براتی :پس به نوعی با این فضا در حال مبارزه هستید؟

امانی :نه اگر بخواهم بجنگم که تمام انرژی خود را از دست دادم.باید با آن کنار بیایم.این ها مسائل جزئی هستند.من تمام دغدغه ام این است که چگونه کانسپت اثرم را خلق کنم.من در باره کارم مطالعه می کنم اما قبل از آن در یک فرصت مناسب بسیار استراحت می کنم.آتلیه من در لرستان در فضای مناسبی قرار دارد.مدت ها ممکن است طول بکشد و من به چیزی فکر نکنم بعد وقتی ایده به ذهنم خطور کرد مطالعه درباره ان را شروع می کنم.فرشته ها یک بخشی از کارهای من هستند.صورتک های خندان هم مجموعه دیگری است که در آلمان ونپال وسری لانکا به نمایش در آمده و با استقبال خوبی هم روبه رو شده.

امیرفرشی:ایده فرشته اصلا از کجا آمد ،شما دغدغه خاصی با آن داشتید.

امانی :در دوره دانشجویی یک بار مرکب روی کاغذ ریخت و طرحی شبیه به فرشته پدید آمد.فرشته درتاریخ ما وجود داشته اما کسی به آن نگاه متفاوتی نداشته.کار من در هر کجا به نمایش در امده همه متوجه ایرانی بودن آن شده اند.

امیرفرشی:استفاده از نقش مایه هاوعناصر ایرانی باعث این شناخت است؟

امانی :نه حتی اگر از این عناصر هم استفاده نکنم متوجه ایرانی بودن آن می شوند.عکس های مدل هایی که انتخاب می کنم سعی می کنم چهره هایی را انتخاب کنم که مشخص باشد که ایرانی هستند.

براتی:نقدی بر آثارشما هست.مثلا شما در کارهای تان نوعی نقد هجو امیز علیه فرهنگ ایرانی دارید .چیزی که در اثار مثلا تیرافکن یا فیلی زاده هم دیده می شود.البته استقبال از این کارها هم خوب است .ارزش گذاری نمی کنم ما این هست.یک مقدار هم انگار بیشترتبدیل شدن به مد است.شما خودتا را از این موضوع اعلام برائت می کنید؟

امانی:بگذارید من یک سوال از شما بپرسم ،فرهنگ تصویری ما به چه زمانی برمی گردد؟عکس ما برمی گردد به دوران قاجار.قبل از ما آرشیو تصویری نداریم.هنرمن برای چنگ زدن به هویت گذشته خود به سراغ آرشیو تصویری می رود.

امیرفرشی:چرا فکر می کنیم هویت را الزاما در گذشته باید جست وجو کرد؟

امانی :دوره قاجار دوره شروع است .مثلا ادبیات قاجار،ادبیت صقیلی بوده اما کلمات سخیف هم در این دوره بسیار داریم

امیرفرشی :اما کسی دیگر به شکل دوره قاجار نمی نویسد.

امانی :امروزه هم از قالب غزل استفاده می شود

امیرفرشی:قالب شاید تغیر نکرده اما محتوا کلا تغییر کرده

امانی :البته من در انتخاب این روش نمی گویم که بازار های جهانی بی تاثیر نیست.چیزی که در گالری های ایران نیست بحث جریان سازی است.اغلب گالری ها هدف شان صرفا فروش است و به دنبال ایجاد جریان برای هنرمند نیستند.همین موج عظیم نقاشی – خط ،شما فکر می کنیدهدایت نمی شود؟آل مکتوم هر چه شما در این باره خلق کنید از شما می خرد.یکی از دستاورد های هنر نومخالفت با گالری ها بود.چون گالری ها دشتورات زیادی داشتند هنرمندان هنررا از گالری ها خارج کردند.اما معاصر بودن به داشتن سیاست هنری خیلی بستگی دارد بعضی ها هم مثل محصص در نقد قاجار کار کردند.زیرکی هنرمند مهم است مثل پیکاسو.بازار ومردم برای من هردو مهم است هنر من یک هنر خوشحال است با این که تلخی های خود را دارد .گالری مختص روشنفکر ها شده و متاسفانه پشت دعوت نامه بعضی گالری ها نوشته شده از اوردن اطفال خودداری نمایید.

امیرفرشی:شما هم آثارتان را در گالری به نمایش می گذارید.

امانی :همیشه نه مثلا من در نپال آثارم را در باغ وحش به نمایش گذاشتم.

براتی:محیطی که شما برای خلق اثرتان انتخاب کردیدیعنی همان لرستان و شرایط خلق اثر گویا برای شما بسیار مهم است.این مراقبه ای که به آن اشاره کردید ،مراقبه پسا قرون وسطی است.وبه هر حال یک روش کلاسیک است و از طرفی نمایشگاه شما یک روش معاصر این تناقض که البته ویژگی زندگی امروزی است،چگونه به این تناقض رسیدید.

امانی :اگر من چنین مکانی را در هر جا داشتم آن محل را انتخاب می کردم.من یک عشایر مدرن هستم کوله پشتی من همراه من است و دائم در سفر هستم.مسئله دوم مراقبه برای من شستن قلم موهایم است،مرتب کردن کارگاهم و به خصوص جدول حل کردن .

امیرفرشی:بر آثار شما یک فضای ریاضی و مهندسی حاکم است .همه چیز مرتب وبرنامه ریزی شده است انگار کنش نقاشانه در آثار شما چگونه است؟

امانی :نه این گونه نیست من طراحی هایی دارم که اسم شا ن را گذاشتم بهره های غفلت.مثل خط خطی هایی که وقتی داریم با تلفن حرف می زنیم ،انجام می دهیم من قبل از کار به ان فکر نمی کنم.تفاوت هنر به انتخاب اوست که شکل می گیرد.

براتی :اشکال شاید در نام گذاری هاست.یک نفر اثر شما را که می بیند می گوید عکس است و یک متخصص می گوید پروسس آرت است.

امیرفرشی:نام گذاری بعضی اوقات به تقلیل مفهوم وارزش اثر منجر می شود یا برعکس و این را تاریخ مشخص می کند.

امانی :ما برای دسته بندی آثار را نام گذاری می کنیم .حکایت فیل مولاناست.طبقه بندی و نام گذاری کار سختی است.

امیرفرشی :در غرب اکثر نام گذاری ها براساس یک جریان فکری اتفاق افتاده ،چیزی که در ایران خلاء آن مشهود است.وباعث می شود اثر هنرمند ایرانی به یک اثر تقلیدی ،تقلیل پیدا کند.وما با تولید یا بازتولید جریان های فکری مواجه بشویم.

امانی :یکی از معضلات در ایران به نظرم همین تولید انبوه است هنرمند در این جا مثلا در یک سال 3 نمایشگاه دارد.خلق بعضی از آثارم 5 سال بعضا طول کشیده.

براتی :شما از ابتدا به همین شکل کار می کردید یا اثارتان شکل دیگری داشت؟

امانی برای من پروسه وفرایند خلق اثر مهم است .

امیرفرشی :اما من هنوزدرمورد این که آثار شما در حوزه پروسس آرت است،قانع نشدم و به نظرم آثار شما پروسسی نیستند.

براتی :اصلا تعریف شما از پروسس آرت چیست؟ایا یک تعریف جهانی است/

امانی :نه من تعریف مشخص خودم را دارم.مثلا یک خوشنویس برای خودش آدابی دارد .مثلا وضو می گیرد ،وسایلی را فراهم می کند .این برای من مهم است نه این یک نفر قلم را بردارد و خطاطی کندولو خط او بهتر باشد.

براتی :پرسناژ ها را از قبل تعیین می کنید و این که عکاسی را هم به صورت حرفه ای انجام می دهید؟

امانی :مدل ها بعضی از قبل تعیی شده هستند و بعضی نه .اما فیگور خاصی به ایشان نمی دهم .در مورد عکاسی هم ،برای کارم عکاسی می کنم .

براتی :شما دراین سال ها در بینال های مختلف شرکت داشتید اما کمتر در حراج ها دیده شدید.یک بار یکی از آثار شما را در بونمز دیدم .آیا عدم تمایل از سوی شما بوده یا ایشان به شما پیشنهادی نداده اند؟

امانی:از من برای شرکت در دو حراج دعوت شد اما من هردو را رد کردم.وکلا ارتباطی بین کار هنری و حراج ها نمی بینم.دردو حراج آرت نت و پاپلی شرکت کردم که هردو از لندن هماهنگ شده بودند.درایران هم که اصلا پیشنهادی نداشتم.

براتی :دو سه سالی است که هنرمندان ایرانی با گالری های خارج از ایران قرارداد می بندند.شما نقدی به گالری ها داشتید در این زمینه در مورد این که گالری ها می گویند ما هنرمندان خودمان را داریم اما این روش متداولی است.

امانی :هر گالری سیاست خودش را دارد من مخالف این موضوع نیستم اما می گویم گالری باید برای هنرمن جریان سازی کند .گالری طرف قرار داد من ،من را در جریان رویداد های هنری قرار می دهد وآثارم را تحلیل و نقد می کند.به من برای شرکت کردن یا نکردن در یک حراج مشاوره می دهدمثلا در حراج بونمز به من پیشنها د شدکه یکی از آثارم را 20 هزار دلار بخرن اما 10 تا اثر دیگر را با قیمت بسیار پایین .گالری من را قانع کرد که این قیمت کاذب است واین حرکت درست نیست با این که من آن موقع جوان تر بودم و خودم تمایل به انجام این کار داشتم.

براتی :نام گالری که با قرارداد دارید را می توانم از شما سوال کنم؟

امانی:(در این جا امانی می خندد) نگوییم که بهتر است ،برای او تبلیغ می شود"جانت ردیه"این گالری شاید کم تجربه باشد اما بسیار فعال وحرفه ای عمل می کند و به آثار منطقه خاور میانه علاقه دارد.یکی از دلایلی هم که در حراج ها شرکت نکردم این بوده که خود همین گالری برگزارکننده ای حراج بوده وقانونا نمی توانند آثار هنرمند خودشان را در حراج شرکت دهند.

براتی :برنامه آینده شما چیست ؟اقدامات شما در جنوب شرقی آسیا تداخلی با لندن ندارد وآیا می توانید همزمان چنین نمایشگاهی برگزار کنید ؟

امانی :این یک نمایشگاه گروهی است وتداخلی با لندن نداردالبته من با آن ها در ابتدا مشورت می کنم.کیوریتوری در سری لانکا 72 اثر از 30 کشور را گرد آوری کرده اخیرا فعالیت هایی از کیوریتورهای ایرانی هم می بینم که خوب است اما کیفیت پایینی دارد . کیوریتوری کار بسیار پیچیده ای است .لویی اسمیت برای کیوریت کردن یک نمایشگاه یک سال وقت می گذارد با همراهی 2 کیوریتور جوان.

براتی :خوب شاید ایشان دغدغه مالی ندارند

امانی :خوب مسائل مالی هم مهم است اما کیفیت کار مهم تر است.یک نویسنده در سال 2 رمان می نویسد این جا هر چه که تولید می شود راهی بازار می شود.

براتی :ممنون از این گفتگو اگر مطلب خاصی هست که بفرمایید

امانی :نه فقط اگر من 5 سال پیش کارم را در ایران نمایش می دادم ،دیده نمی شد هنرمند دنبال راه ایده آل است که منطبق با ذهنیت خود هنرمند است.ودر هرشرایط تعریف متفاوتی دارد.

 
 
 

Comments


© 2020 by Artist Corner. Proudly created by Magic Studio

bottom of page